سعی و تلاش برای بلند کردن کیف مامان و به دست کردن ساعت و دستبند مامان آخر موفق شدم .... وای چه قشنگه چه به دستم میاد کلاس گذاشتی با ساعت مامان مبارکت باشه مامانی یک عالمه دوست دارم......love you ...
سلام دختر گلم ...عزیزم ببخشید که این چند روز نتونستم به وبلاگت سر بزنم آخه درگیر فیزیوتراپی بودم...عزیزم من یک معذرت خواهی به شما بدهکارم آخه من و بابا مجبوریم که شما رو هم با خودمون ببریم..البته تو هم بدت نمییاد که همراه ما باشی تازه کلی خوشحال میشی ولی تو با بابا میری تو ماشین تا من کارم رو انجام میدم.... بوس دوستت داریم من و بابا